loading...
لشــــــــــ مخلص خدا ــــــــگر
عطا علیـــــــــزاده بازدید : 22 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

در تعالیم انبیای الهی تمام زیرساختهای پیدایش و شکلگیری تمدن وجود دارد; از جمله زیرساختهای مهم و عناصر اصلی پیدایش تمدنها «علم» است. علم به عنوان اصل اساسی تمام تمدنهای بشری از طریق انبیای الهی در جوامع بشری انتشار یافته است. هر یک از انبیای بزرگ الهی در محدودهی زمانی خویش لایههایی از تمدن سترگ و عظیم انسانی را به وجود آورده و حاصل دستآورد خویش را در بهبود زندگی انسان به کار بردهاند. چنانکه مشهور است منطقهی بینالنهرین گاهوارهی تمدنها نامیده شده است. فلسفه مهد تمدن بودن این منطقه این است که خاستگاه انبیای بزرگ الهی بوده و تمدن از این منطقه سرچشمه گرفته و به تمام نقاط جهان پرتو افکنده است و اساساً تمدنها را با نام ادیان و مذاهب بزرگ جهان شناخته و معرفی میکنند. در اینجا به گوشههایی از نقشآفرینی انبیای الهی در تمدنسازی عصر خویش پرداخته شده است.

با توجه به حضور انبیا در اجتماع بشری ـ از زمان خلقت حضرت آدم(علیه السلام) ـ آیا میتوان گفت انسانهای اولیه دارای تمدن بودهاند؟

غلامحسن محرمی

زندگی بشر، پیوسته همراه با انبیا و حجتهای خدا بوده است; چنانکه خدای تعالی در قرآن میفرماید:

(وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ);[1] امتی نبوده مگر اینکه پیامبری در میانشان وجود داشته است.

و با توجه به اطلاعات قرآنی و روایی از زندگی انبیا، به طور حتم میتوان گفت: جوامعی که انبیا در آن میزیستند، به هیچ وجه غیرمتمدن و ابتدایی نبودهاند. این جوامع، چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ مادی، دارای تمدن و فرهنگ بودهاند و فرهنگ انبیا بر آنها حاکم بوده است; انبیا همان گونه که نیازهای روحی بشر را در قالب ادیان توحیدی تأمین میکردند، نیازهای مادی و معیشتی مردم را نیز تأمین میکردند. چنانکه در قرآن در موارد متعددی برخورداری انسانها از وسایل و ابزراهای رفاهی به خدا نسبت داده شده است; از جمله در سورهی اعراف میفرماید:

(یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً...);[2] ای فرزندان آدم، در حقیقت، ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورتهای شما را پوشیده میدارد و (برای شما) زینتی است...

و در سورهی ابراهیم میفرماید:

(وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ);[3] و کشتی را برای شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود، و رودها را برای شما مسخر کرد.

انبیا پیوسته وسایل و ابزار مورد نیاز زندگی را با الهام از پروردگارشان در اختیار میگرفتند; چنانکه امام صادق(علیه السلام)میفرماید:

وقتی که حضرت آدم به زمین هبوط کرد، به آب و غذا نیاز پیدا نمود و این نیازش را به جبرییل عرضه داشت (و از او چاره خواست). جناب جبرییل به حضرت آدم گفت: «کشاورزی کن». باز حضرت از جبرییل خواست دعایی (در این باره) به او بیاموزد. جبرییل گفت: «بگو: بار خدایا مرا در دنیا، از هر سختیِ بعد از بهشت کفایت کن و به من لباس عافیت بپوشان تا اینکه زندگی بر من گوارا گردد.[4]

همچنین در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)آمده است، وقتی که خدای تعالی حضرت آدم را از بهشت خارج کرد، به او دستور داد که با دست خود کشاورزی کند، تا بعد از نعمتهای بهشتی، از دسترنج خود بخورد.[5]

در قرآن در ذکر سرگذشت حضرت آدم(علیه السلام) در بهشت و خارج شدن او از آنجا سخن از لباس به میان میآید:

(فَدَلاّهُما بِغُرُور فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ);[6] پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید، پس چون آن دو از (میوهی) آن درخت (ممنوع) چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد و شروع به چسباندن برگ(های درختانِ) بهشت بر خود کردند.

و نیز در روایات از بافتن پارچه و استفاده از پوست حیوانات برای تهیهی لباس به دست حضرت آدم، سخن به میان آمده است; خانهی کعبه برای اولین بار به دست حضرت آدم ساخته شد;[7] همچنین فرزندان حضرت آدم شغلهایی چون کشاورزی و دامداری داشتند.[8]

در نهایت میتوان گفت که میان این مطلب و کشفهای امروز ـ که قایلاند انسانهای اولیه غارنشین بوده و با شکار حیوانات روزگار میگذراندند و به صورت وحشی میزیستند ـ منافاتی وجود ندارد; زیرا ممکن است برخی از انسانها از جوامعی که انبیا میزیستند و دارای تمدن بودند، کنار افتاده و از فرهنگ و تمدن دور مانده و با گذشت چند نسل، کاملاً به وحشیت گرایش یافته باشند. با نگاه به گذشتهی جوامع و مطالعهی سیاحتنامههایی که مردمانی متمدن به نگارش درآوردهاند، به روشنی میتوان به این مطلب پی برد که چگونه جوامعی علیرغم متمدن بودن جوامع دیگر در وحشیت به سر میبردهاند.

انبیا در تمدنسازی چه دستاوردهایی برای بشریت داشتهاند؟

امیرعلی حسنلو

تمدن یک واژهی عربی است که از ریشهی «مُدُن» گرفته شده و معنای متبادر آن پذیرش مدنیت، شهرنشینی، خو گرفتن به آداب و اخلاق شهریان، پذیرش نظم و قانون و سایر شئون اجتماعی و همکاری افراد اجتماع با یکدیگر در امور مختلف اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وغیره است.[9]

برای تمدن تعاریف گوناگونی ارائه داده و ارکان متعددی برشمردهاند که در شکلگیری و پایداری آن مؤثر بوده است.

ابن خلدون، از دانشمندان بزرگ اسلامی، اجتماع وتعاون، وجود دولت و قانون و نظم را از ارکان مهم تمدن دانسته است.[10]

ویل دورانت، تمدن را چنین تعریف میکند:

تمدن به شکل کلی آن عبارت از نظمی اجتماعی است که در نتیجهی وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا میکند. در تمدن، چهار رکن و عنصر اساسی وجود دارد که عبارتاند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی و سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر. ظهور تمدن هنگامی امکانپذیر است که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد; چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاج به ابداع و اختراع به کار میافتد و انسان خود را تسلیم غریزهای میکند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیهی وسایل بهبود زندگی سوق میدهد.[11]

تمدن همواره با واژهی فرهنگ در یک ردیف قرار میگیرد و برخی اندیشمندان آنها را مترادف و تمدن را صورت پیچیدهتر فرهنگ قلمداد کردهاند. در نگاه بعضی افراد، حوزهای از پدیدههای انسانی، فرهنگ و حوزهی دیگر تمدن است و... .[12]

پس تمدن مجموعهای از دستاوردهای بشری است که در طول تاریخ به وجود آمده و از عناصر مختلف تشکیل شده و به وسیلهی ارکان متعددی پایدار و رونقپذیر است. برخی از ارکان مهم تمدن عبارت است از: علم، فرهنگ، نظم، امنیت، تعاون، آزادی و....

علم، مهمترین اساس تمدن بوده که انسان به تلقی وتولید آن آغازیده است.[13] انسان طبعاً مدنی و تمدنآفرین بوده و ترقی وپیشرفت تمدن مرهون علم اوست; لذا در لغت لاتین واژهی تمدن متضاد واژهی جهل و نادانی و بدویت است.

عوامل مادی و معنوی تمدن بر محور علم استوار است و علم نیز از انسان آغاز شده است. بر اساس تمام کتب آسمانی و قرآن کریم (علّم الآدَمَ الاسماءِ...) [14](علّمَ الاِنسانَ ما لَمْ یَعلَمْ...)[15] آغاز علم در زمین که مهد تمدنهاست به وسیلهی وحی الهی به اولین انسان (اولین پیامبر الهی) بوده است. بر اساس نص قرآن و دیگر کتب آسمانی[16] آدم ابوالبشر هم پیامبر است و هم ریشهی انسانها، که علم را از طریق وحی تلقی نموده و به تدریج آن را بسط داده است. فرهنگ که جامع علوم و ادیان است، لایههای بنیادین تمدن را تشکیل میدهد، چنان که بسیاری از دانشمندان منصف غربی به این حقیقت اعتراف نمودهاند که دین به جامعه و دولت توانایی و کفالت عمیق و استادانه میبخشد و مشکلات روحی را رفع میکند و نسلها را به هم پیوند میدهد.[17] کازیمرسکی دربارهی قرآن، چنین میگوید:

قرآن مجموعهای است دلچسب; زیرا در آن اخلاق و مدنیت (ارکان تمدن و زندگی مدرن) و علوم و سیاست و وعد و وعید وجود دارد.[18]

دستاورد انبیای الهی در جهت تمدنسازی برای بشریت از دیدگاه دانشمندان و فرهیختگان غرب، امری انکارناپذیر و قطعی است. ویل دورانت،توینبی سمز کلر، گوستاولوبون، کریشنان و بسیاری از دانشمندان بزرگ غرب، انبیای الهی را در تمدنسازی پیشگامترین انسانها،[19] و مذهب را اولین عامل در به وجود آوردن نظم تمدن هستند، دانستهاند.[20] کریشنان دین را باطن و اساس تمدن میداند که چونان روح در کالبد سازمان اجتماعی است. چنان که روح مایهی حیات و پایداری جسم است، دین نیز اساس و پایهی تمدن است.[21] ویل دورانت منظمترین سازمانها و سودمندترین تشکیلات و تأسیسات را مدیون دین میداند.[22]

تأييدشده توسط ناظران سايت آقايان كهنسال و پويا

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 645