loading...
لشــــــــــ مخلص خدا ــــــــگر
ميلاد غفاري بازدید : 29 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

اشاره

«قرآن در آينه نهج البلاغه» عنوان كتابى است در دست انتشار، برگرفته از سخنان استاد فرزانه حضرت آية الله محمدتقى مصباح. در اين كتاب، طى مباحث متنوعى در چهار فصل، به موضوعاتى همچون جايگاه قرآن در جامعه دينى، تفسير به رأى يا قرائت هاى مختلف، لزوم شناخت مخالفان قرآن از ديدگاه نهج البلاغه، و انگيزه ها و اهداف مخالفان قرآن از ديدگاه نهج البلاغه پرداخته شده است. اين كتاب توسط آقاى على محمدى گردآورى شده است. نبشتار ذيل، كه نيم نگاهى به يكى از مباحث اين كتاب دارد، به محضر ارباب معرفت تقديم مى گردد: معرفت

مقدمه

پيش از پرداختن به بحث تبيين جايگاه قرآن در آينه نهج البلاغه، ذكر چند نكته ضرورى است:

1. مسلمانان از قرآن كريم، اين بزرگ ترين هديه الهى و گران بهاترين ميراث پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و آيات نورانى و كلام الهى، آن گونه كه شايسته است استفاده نكرده اند. جامعه اسلامى در طول تاريخ، على رغم تأكيدات فراوان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مبنى بر وجوب رجوع به قرآن، به عنوان ثقل اكبر و عمل به آن و فرا گرفتن علوم قرآن از اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان ثقل اصغر، از تمسّك به اين حبل متين الهى محروم بوده اند. امروزه نيز بايد به اين واقعيت تلخ اقرار نمود كه جامعه اسلامى از آن جا كه از واقعيت قرآن و علوم اهل بيت فاصله گرفته، متحمّل خسارت هاى جبران ناپذيرى شده است.

2. على رغم جدايى مسلمانان از حقيقت قرآن، پرداختن به ظاهر آن در ميان مسلمانان گه گاه از رواج و رونق خوبى برخوردار بوده است. عموم مسلمانان قرآن را به عنوان كتاب مقدس آسمانى، كه در شب قدر بر پيامبر اكرم نازل شده است، مى شناسند.

3. تمسّك به ظاهر قرآن و دور ماندن از حقيقت آن، از بزرگ ترين بلايايى است كه امروزه جوامع اسلامى را تهديد مى كند.

4. روشن است كه تنها راه نجات و رستگارى مسلمانان، بازگشت آنان به قرآن و بهره گيرى از حقيقت آن و پياده كردن قرآن در عرصه زندگى است.

جايگاه و اهميت قرآن

1ـ تنها كتاب آسمانى در دسترس انسان

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين

كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد. در اين جا، تنها به توضيح جملاتى از نهج البلاغه درباره جايگاه قرآن كريم بسنده مى كنيم:

حضرت در خطبه 133 مى فرمايند: «وَ كِتابَ اللهِ بَيْنَ اَظهرِكُمْ ناطِقٌ لا يَعْيى لَسانُه»; قرآن در دسترس شماست، گوياست، زبانش كند نيست. قرآن، بر خلاف ساير كتاب هاى آسمانى از قبيل تورات و انجيل، در اختيار شماست. گفتنى است در امم گذشته و به خصوص در بين يهود و بنى اسرائيل، تورات در اختيار عموم مردم نبود، بلكه تنها نسخه هاى محدودى از تورات نزد علماى يهود موجود بوده و امكان مراجعه عموم مردم به تورات وجود نداشته است. در خصوص انجيل وضع از اين هم نگران كننده تر بوده است; زيرا آنچه امروز به نام «انجيل» در ميان مسيحيان است كتابى نيست كه بر حضرت عيسى(عليه السلام)نازل شده، بلكه مطالبى است كه توسط افرادى گرداوردى شده و به اناجيل اربعه معروف شده است. بنابراين، امم پيشين از دست رسى به كتب آسمانى محروم بوده اند. اما خداى متعال قرآن را به گونه اى نازل فرمود و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)به نحوى آن را به مردم ابلاغ نمود كه آنان به راحتى مى توانند آن را فراگرفته، آياتش را حفظ كنند.

از ديگر ويژگى هاى اين كتاب آسمانى، آن است كه خداى متعال بر امّت اسلام منّت نهاده و خود ضمانت حفاظت و صيانت آن را از هر گونه تهديد و تحريفى به عهده گرفته است. علاوه بر آن، چنان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به فراگيرى مسلمانان و حفظ آيات الهى اهتمام داشتند كه در زمان آن حضرت، عده زيادى از مسلمانان حافظ قرآن بودند; آياتى كه به تدريج نازل مى شد، در اختيار مسلمانان قرار مى گرفت و آنان آيات را حفظ مى كردند، مى نوشتند، تكثير مى كردند و بدينوسيله، در اختيار همگان قرار مى گرفت. بدين روى، حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند: كتاب خدا در ميان شماست، در دسترس شماست. بجاست در جمله «ناطِقُ لا يَعْيى لَسانُهُ» بيش تر بينديشيم; يعنى اين كتاب گوياست و زبانش به كندى نمى گرايد، از سخن گفتن خسته نمى شود و هرگز لكنت پيدا نمى كند. سپس مى فرمايند: «و بيتٌ لا تهدم اركانه و عزٌّ لا تهزم اعوانه»; و بنايى است كه پايه هايش فرو نمى ريزد و پيروزمنديى است كه يارانش شكست نمى خورند.

2ـ كتابى ناطق و صامت

حضرت در مورد اوصاف قرآن، در نهج البلاغه، از يك سو مى فرمايند: اين كتاب، كتاب ناطق است، خودش سخن مى گويد، از سخن گفتن خسته نمى شود، خود سخن و مطلب خويش را به روشنى بيان مى كند و از سوى ديگر، مى فرمايند: اين قرآن ناطق نيست، بايد آن را به سخن درآورد و اين من هستم كه قرآن را براى شما تبيين مى كنم. در خطبه 147 نيز آمده است كه قرآن «صامِتٌ ناطِقٌ» است; قرآن ساكت است و در عين حال، ناطق و گويا. معناى اين سخن چيست؟

به نظر مى رسد اين تعبير بيانگر دو نوع برخورد و نگرش متفاوت به اين كتاب آسمانى است: در يك نگرش، قرآن كتابى مقدس، ولى صامت و خموش در گوشه اى نشسته، با كسى سخن نمى گويد و كسى با او ارتباطى ندارد و در نگرش ديگر، كتابى است ناطق و گويا كه همه انسان ها را مخاطب قرار داده، آن ها را به پيروى از خود فرا خوانده و به پيروان خود نويد بهروزى و سعادت مى دهد. بديهى است اگر قرآن را بدين لحاظ بنگريم كه كتابى است مقدس، كلمات و جملات و آياتى است منقوش بر صفحاتى از كاغذ كه مسلمان ها به آن احترام مى گذارند، آن را مى بوسند و در بهترين مكان خانه خويش جاى مى دهند و گاه افراد در مجالس بدون توجه به معانى و حقيقت قرآن، آن را تلاوت مى كنند، كتاب صامتى است كه با صوت محسوس سخن نمى گويد و كسى كه چنين نگرشى به قرآن دارد، هرگز سخنى از قرآن نخواهد شنيد و قرآن مشكلى از او را حل نخواهد كرد.

بنابراين، ما موظفيم قرآن را كتاب زندگى بدانيم و با ايجاد روحيه تسليم در برابر خداى متعال، خود را براى شنيدن سخنان قرآن كريم، كه تمامى آن دستور زندگى است، آماده كنيم. در اين صورت، قرآن ناطق و گوياست و با انسان ها سخن مى گويد و آن ها را در تمام زمينه ها راهنمايى مى كند.

علاوه بر اين دو نگرش، معناى سومى براى صامت و ناطق بودن قرآن، هست كه معنايى عميق تر و منظور نظر حضرت نيز مى باشد و آن اين است كه قرآن صامت است و بايد آن را به سخن درآورد و اين من هستم كه قرآن را براى شما تبيين مى كنم. در اين اصطلاح، صامت و ناطق بودن قرآن به اين معناست كه هرچند قرآن كريم كلام خداى متعال است و حقيقت اين كلام الهى و نحوه صدور و نزول آن براى ما قابل شناخت نيست، اما از آن جا كه هدف از نزول قرآن هدايت انسان هاست، اين كلام الهى به گونه اى تنزّل پيدا كرده كه به صورت كلمات و جملات و آيات قابل خواندن و شنيدن براى بشر باشد. در عين حال، چنين نيست كه مضامين همه آيات، اعم از احكام و معارف بلند آن براى انسان هاى عادى قابل فهم و دست رسى باشد و خود مردم بدون تفسير و تبيين پيامبر(صلى الله عليه وآله)و امامان معصوم(عليهم السلام) و راسخان در علم بتوانند به مقاصد آيات آن نايل شوند.

بنابر هر دو معناى «صامت و ناطق بودن» قرآن، حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند: قرآن «ناطقٌ لايعيى لسانه»; قرآن گوينده اى است كه ازسخن گفتن خسته نمى شود و پيام هايش را به گوش مردم مى رساند و حجّت را برمسلمانان تمام مى كند.

بنابراين، در اين فراز از سخن، على(عليه السلام) قرآن را چنين معرفى مى كند: قرآن اين كلام الهى در بين شماست و با زبانى گويا و رسا پيوسته فرياد مى زند و انسان ها را به فلاح و رستگارى دعوت مى كند و پيروانش را به سعادت و خوشبختى نويد مى دهد و از انجام رسالت خويش هرگز خسته نمى شود.

3ـ نيازمند مفسران وحى

يكى از وظايف پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت به امّتاسلام، تبيين و تفسير آيات الهى است. قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: «وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَيْهِمْ» (نحل: 44); ما قرآن را بر تو نازل كرديم و وظيفه توست كه آن را براى مردم بيان كنى و معارفش را تبيين نمايى. زيرا چنان كه اشاره شد، قرآن كلام الهى و معارف آن چنان عميق است كه براى انسان هاى عادى قابل فهم نيست. از اين رو، قرآن از اين نظر، نسبت به انسان هاى عادى صامت است و نياز به تفيسر و تبيين مفسران وحى دارد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمّه اطهار(عليهم السلام)نيز معارف قرآن را در اختيار مسلمانان قرار داده و پيام قرآن را به گوش مردم رسانده اند.

حضرت در خطبه 158 در وصف قرآن كريم چنين مى فرمايد: «ذلِكَ الْقُرآن فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لكِنْ اُخْبِرُكُمْ عَنْهُ، اَلا اِنَّ فيهِ عِلْمَ ما يَأتى وَ الْحَديثَ عَنِ الماضى وَ دَواءَ دائِكُمْ وَ نَظْمَ ما بَيْنِكُمْ»; هان، اين قرآن است! از او بخواهيد تا براى شما سخن بگويد، در حالى كه هرگز (بدون تبيين و تفسير پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)) سخن نخواهد گفت. بايد از زبان حضرات معصومين(عليهم السلام) با معارف قرآن آشنا شد و علوم قرآن را از آن ها دريافت كرد. قرآن درياى معارف و علوم الهى است. غوّاصى دراين درياى بى انتها و صيد گوهرهاى انسانساز آن تنها از عهده كسانى برمى آيد كه با عالم غيب در ارتباطند و خداى متعال نيز از مردم خواسته است تا با توسّل به آن ها كه پيامبر و ائمّه هدى(عليهم السلام)هستند و استفاده از علومشان و كمك و راهنمايى آن بزرگواران به معارف بلندقرآن رهنمون شوند.

  • پى نوشت ها

1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 92، ص 17

 

تأييدشده توسط ناظران سايت آقايان كهنسال و پويا

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 21
  • بازدید کلی : 642